مادرانه

قصه آمدنت

اصلا قرار به امدنت نبود،تصمیمان برای امدن فرشته کوچکمان سال 94 بود،به خاطر یکسری مسایل مالی..خرید خانه و قسط و قسط و قسط و اینکه همسر عزیز من فکر میکرد برای آمدنت باید همه چیز مهیا باشد!میخواست تا ماشینش را هم بگیرد و انوقت برای سه نفره شدن جمعمان تصمیم بگیریم،و من هم برای کمی جمع و جور کردن خودمان مدتی بو سرکار میرفتم..قرار بود قبل از هر چیز زیر نظر دکتر باشم برای تایین جنسیت چون مرد خانه پسر دلش میخواست،پسری که در کنارش خانه را به هوا بفرستند و من هم صبورانه فقط لبخند بزنم یک هفته قبل از بیستم شهریور بود،کمی حال و روزم خوب نبود..کمی حالت تهوع و بیتابی..اما به دلیل خوردن قرص های ضدتهوع به خاطر بدماشین بودنم در مسیر رفت و آمد شرکت این حال...
22 دی 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد